تیراندازی در وضعیت ایستاده 1
standing کلمه ساده ایست که میتواند در دل هر تیرانداز با هر سطحی از مهارت لرزه بیندازد. شاید معنی آن برای تیراندازی تازه کار امتیازی بالقوه است که می تواند در جیب او باشد. و برای تیرانداز طراز اول شلیکی سرنوشت ساز که تمام شانس پیروز شدن به آن بستگی دارد.
تیراندازی در وضعیت ایستاده
Standing Position
بنا بر باوری غلط این وضعیت ایستاده است که برد و باخت در مسابقه را تعیین میکند. چراکه در بالاترین سطح، تیراندازهای چیرهدست کمتر تیرشان به خطا میرود و در مقابل در سطوح پایینتر در هر وضعیتی به وفور پیش می آید که تیر به خطا رود. باور غلط دیگر این است که همه چیز به ذهنیت و وضعیت روحی و روانی تیرانداز بستگی دارد. سالها پیش از یکی از مربیان برتر تیراندازی که خود روانشناس بوده و با ورزشکاران مدال آور المپیک کار کرده پرسیدند آمادگی ذهنی چند درصد در تیراندازی موثر است. پاسخ داد یک درصد. چند سال بعد دوباره از او این سؤال را پرسیدند و اینکه نظرش تغییر کرده است یا خیر؟ پاسخ داد آری اکنون معتقدم یک دهم درصد!
البته که آمادگی ذهنی مهم و کمک کننده است اما نمیتواند به تنهایی جبران ایرادات تکنیکی باشد که کار ورزشکار را سخت کرده و باعث استرس بیشتر میشوند. درواقع آمادگی ذهنی به عنوان فوت آخر کار است ولی پیش از آن باید خمیر درست و حسابی داشت!
پس بهجای اینکه مثل روانشناسها از ذهن و مسائل روانی حرف بزنیم میخواهیم مروری بر اصول اولیه وضعیت ایستاده داشته باشیم.
وزن اسلحه، کاملاً با استفاده از استخوان به جای عضله، از بازو به لگن و از لگن به پای جلو منتقل میشود.
اما پیش از هر چیز نکتهای کوتاه درباره سلامت و ایمنی بدن: مثل هر تمرین وضعیتی دیگر، در هیچ مرحلهای از تمرین یا بعد از آن نباید حس درد داشته باشید و اگر از مصدومیتی رنج میبرید یا بر هر دلیل امکان انجام حرکت ایستاده را به شکل باید و شاید ندارید بهتر است ابتدا به آن مشکل رسیدگی کرده و آن را برطرف نمایید. در صورت داشتن هرگونه شبهه بهتر است با مربی دارای صلاحیت تماس بگیرید و نظر او را جویا شوید.
تیراندازی در وضعیت ایستاده بدون تکیه به جایی مشکل است چراکه کمترین میزان تماس با زمین وجود دارد و در عین حال مرکز ثقل بدن نسبت به سایر وضعیتهای تیراندازی در جای بالاتری قرار میگیرد. همچنین سطح اتکا باریک است. میتوانیم آن را به برجی بلند و باریک تشبیه کنیم که بیشتر وزن آن در قسمت فوقانی برج است.
البته میتوانیم از این تشبیه برای بهبود وضعیت ایستاده کمک بگیریم . همانند ساختمان استحکام بدن نیز به پایه و پی آن یعنی پاها بستگی دارد چراکه وزن سایر قسمتها را تحمل میکنند. البته انسان نمیتواند پاهای خود را در زمین بکارد اما میتوان از لیز خوردن جلوگیری کرد. برای این منظور زمین زیر پایمان باید تا حد امکان صاف و محکم باشد. این باعث میشود تا همانند ساختمان سطح اتکا بیشتر شده و تعادل بهتر حفظ شود.
به عبارت دیگر سطح اتکای وسیعتر اجازه حرکت بیشتر بدون برهم خوردن تعادل را میدهد. هرچند نمیتوانیم طول پاهایمان را تغییر دهیم اما میتوانیم آنها را بیشتر از هم باز کنیم تا بدین ترتیب وزن تفنگ همیشه در جایی بین پاها قرار بگیرد و تعادل ما را برهم نزند.
همچنین وضعیت ما نباید باعث ایجاد حرکت پیچشی در بدن شده بطوریکه برای مقابله با آن ماهیچهها به زحمت بیافتند. در وضعیت مطلوب بدن باید همانند ساختمان قرص و محکم باشد. در ساختمانها از مصالح شل و لق استفاده نمیکنند و ما هم چنین خصوصیاتی را نمیخواهیم. اگر از ماهیچهها کار زیاد بکشیم خسته و سست میشوند. شاید در ابتدای روز که سرحال هستیم به مشکل بر نخوریم اما آخر روز و بعد از شلیکهای پیاپی این ماهیچههای سست و لرزان کار دستمان خواهند داد.
با استفاده از یک دوربین دارای کنترل از راه دور میتوانیم نحوه انتقال وزن اسلحه از طریق بدن را مشاهده کنیم. دستی که به سمت عقب کج شده است از عضله استفاده نمیکند و به اسلحه اجازه میدهد به سمت بدن نزدیک شود، سر بصورت عمودی و نقطه تقادل در مرکز پاها قرار گیرد. مچ پاها، زانوها، لگن و شانهها همگی همراه با اسلحه به سمت هدف اشاره دارند. به چشم دوم دقت کنید که چگونه باز نگه داشته شده است.
در مرحله بعد باید به زانوها توجه کرد. زانوها باید نه قفل شده ونه خم باشند چون در هر دو حال عضلات به زحمت می افتند. پاها باید صاف و راحت باشند درست مثل حالتی که بدون دغدغه ایستادهاید. برای اینکه زانوها خم نشوند خوب است لگن را هم راستا با آنها قرار دهید. برای این کار کافی است به پایین نگاه کنید و ببینید چگونه لگن و زانو و پاها نسبت به هم قرار گرفتهاند. در واقع با هم راستا بودن لگن و زانوها گودی بالای استخوان لگن درست بر روی پاها قرار میگیرد و آرنج دست تکیه گاه درون این گودی در شکم جای خواهد گرفت.
برای کسانی که لباس ضخیم زمستانی به تن دارند شاید رسیدن به این وضعیت غیرممکن به نظر آید اما وضعیت خوب در حالت ایستاده به این اصل اساسی بستگی دارد و هر آنچه که باعث فاصله انداختن بین آرنج و بدن شود از استحکام وضعیت تیراندازمیکاهد.
با حرکت دست به سمت جلو نشانه پایین میآید، اما نقطه تعادل نیز به سمت جلو حرکت میکند و عضله را موظف به مقاومت میکند؛ با حرکت دادن پا به سمت جلو میتوان این مشکل را برطرف کرد
طبیعتاً معنی این حرف این است که باید مراقب چربی دور شکم بود و از خوردن فست فود اجتناب کرد! اما معنی دیگرش این است که نباید لباسی پوشید که در این ناحیه برآمدگی ایجاد کند یا مانع قرارگیری آرنج در این قسمت شود. بعضی جلیقههای تیراندازی آنقدر تنگ هستند که نمیگذارند آرنج خوب در این قسمت جای بگیرد و به همین دلیل تیراندازهای بسیاری دیگر از آنها استفاده نمیکنند و میتوانید مطمئن باشید تیرشان در این زمینه به خطا نرفته است!
قسمت دیگر بدن که باید بدان پرداخت بازوی تکیه گاه در بالای آرنج است. اگر توجه کرده باشید هنوز از خود تفنگ حرفی نزدهایم و البته دلیل خوبی دارد و آن این است که این ما هستیم که باید خود را با تفنگ تطبیق دهیم و نه بر عکس! اکثراً برای گرفتن وضعیت آماده به تیراندازی در حالتهای مختلف انسان مجبور میشود با بعضی محدودیتها ساخته و کنار بیاید اما خوب است حالتهای مختلف را امتحان کرده تا ببینید چقدر نیاز است با بعضی حالت ها مدارا کنید. همیشه حالت اولیه را به خاطر بسپارید و در گذر به حالت بعدی گام به گام پیش بروید بدین ترتیب راحتتر میتوان به وضعیت اولیه بازگشت. در حالت ایده آل بازوی تکیه گاه باید تا جای ممکن عمودی باشد یعنی وزن تفنگ درست روی آن و متعاقباً بر روی لگن و پای جلو قرار بگیرد.
اما اغلب به خاطر لولههای بلندی که در میدانهای تیراندازی رایج است، تیرانداز مجبور میشود دست خود را برای تحمل وزن تفنگ به سمت جلو سوق داده و از لگن فاصله دهد و درنتیجه از آنجا که وزن تفنگ هم راستای لگن و پاها نیست باید برای تحمل آن از عضلات کمک گرفت. در تیراندازی فیلد تارگت، فاصله زیاد بین قنداق و قبضه و همچنین دوربینهای سنگین با فاصله چشمی زیاد مشکل را بیشتر کرده و مرکز ثقل تفنگ را از بدن دورتر میکنند. طبیعتاً دست انسان هم عادت به گرفتن اشیا از نقطه تعادل آنها دارد.
برای یافتن بهترین وضعیت تیراندازی میتوانیم ابتدا بدون تفنگ بایستیم و حالت بگیریم و سپس از کسی بخواهیم که تفنگ را بهدست مان دهد تا معلوم شود بین وضعیت بدون تفنگ و با تفنگ چقدر اختلاف وجود دارد. اگر در این دو وضعیت شما عکس بگیرند آنوقت خود میتوانید از دید فرد دیگر وضعیتتان را قضاوت کنید.
اما اگر به هر علت نتوانیم جای قرارگیری دست را عوض کنیم حداقل میتوانیم نحوه بهدست گرفتن تفنگ را تغییر دهیم. درورزشهای میدانی هدف همیشه هم سطح ما نیست پس میتوان با تغییر شکل یا چرخش دست ارتفاع تفنگ را تغییر داد که شاید این امر مشکل محل اتکای تفنگ را حل کند.
همچنین وقتی که منتظر نوبت خود در خط هستید زمان خوبی است که بجای بازی با تفنگ به وضعیت گرفتن آن فکر کنید.
باز یاد آور میشود که هدف ما صرف کمترین انرژی عضلانی است پس بهترین نقطه اتکا روی دست باز نرمی کف دست درست بالای مچ است که وزن تفنگ را به استخوان ساعد منتقلمیکند.
حال فرض کنید قنداق را به شانه گذاشتهاید، در این حالت سر تفنگ باید به سمت هدف نشانه رفته باشد البته دلایل مختلفی شاید مانع نشانه روی درست شوند اما اگر تفنگ تکیه گاه درستی داشته باشد هر مشکل دیگر مربوط به وضعیت خود تفنگ است.
شاید بدیهی به نظر آید اما به یاد داشته باشید که هر چه از وضعیت ایده آل فاصله بگیرید کار مشکلتر میشود ولی تا وضعیت ایده آل را پیدا نکردهاید نمیتوانید قضاوت درستی داشته باشید. و البته مدام باید از درستی وضعیت خود اطمینان حاصل کنید.
وضعیت دست بسته این اجازه را میدهد که با کمترین تغییر در وضعیت بدن و بدون نیاز به تنظیم لوله ارتفاع هدفگیری را کم وزیاد کنید
با یک جابجایی کوچک دست میتوان برجک عمودی را بدون نیاز به تنظیم بچه قنداق (fore-end) تنظیم کرد و بخش اعظم طرز قرار گیری بدن شما بدون تغییر باقی میماند.
در مقابل باز کردن دست و فاصله گرفتن آن از بدن باعث افتادن سر تفنگ شده و همچنین نقطه اتکا نیز به جلو حرکت میکند و این یعنی عضلات بازو باید زور بیشتری بزنند در این حالتجلوتر گذاشتن پای پیش میتواند کمک کننده باشد.
از دید دوربینی که با فاصله از تیر انداز قرار گرفته باشد،میتوان چگونگی حمل وزن تفنگ را به خوبی مشاهده کرد. وقتی بازو جمع شده باشد عضلات راحت هستند و تفنگ به بدن نزدیک است. سر رو به بالا و مرکز ثقل هم راستای پاها است. مچ پا، زانوها، لگن و شانهها همگی هم راستای تفنگ به هدف نشانه رفتهاند. توجه داشته باشید که چشم دوم باز نگه داشته میشود.
وزن تفنگ از بازو به لگن و پای پیش توسط استخوانها و نه ماهیچهها منتقل میشود.
سر انسان به طور میانگین حدود 3.5 کیلوگرم وزن دارد. یعنی وزن سر وقتی در حالت هدف گیری به جلو خم میشود به همراه وزن تفنگ تیرانداز را به جلو هل میدهند. برای مقابله با این کشش تیر انداز میتواند لگن را به سمت جلو متمایل کند به طوری که به جای هم راستا بودن با زانو هم راستای انگشتان پا قرار گیرد. در این حالت وزن تفنگ بیشتر بر روی پاها متمرکزمیشود.
اگر تا اینجای کار را با دقت مطالعه کردهاید حتماً متوجه شدید که ما یک نکته را از قلم انداختیم! درسته دست ماشه! گذاشتن یا نگذاشتن این دست روی تفنگ نباید تأثیری بر وضعیت ما داشته باشد. این دست تنها باید در جای صحیح برای کشیدن ماشه قرار گیرد. اگر برای نگهداشتن تفنگ مجبورید از این دست کمک بگیرید یعنی عضلات بیشتری را بی جهت درگیر و خسته میکنید.
در نهایت برای نشانه گرفتن هدف باید تمام مطالب گفته شده در عمل جا بیافتد که برای همین معمولاً ابتدا بالای هدف را نشانه میگیریم و آنوقت اجازه میدهیم جاذبه خود به خود دست را به پایین بکشد و همینطور که نوک مگسک به هدف نزدیک میشود بدن ما نیز منقبض شده و تمام نقاط تکیه گاه ثابت می شوند. اگر اینگونه نشد یعنی به تمرین بیشتر نیاز است.
اینکه بدن به صورت طبیعی حالت درست را پیدا کند مهم است واز این رو میتوانید چشمان خود را ببندید و پس از جا گیری بازکنید و ببینید آیا تفنگ همچنان به سمت هدف نشانه رفته است یا خیر؟ اگر احساس میکنید که به وضعیت آماده نرسیدهاید یعنی باید بیشتر روی تکیه گاه خود کار کنید.
در شماره بعدی با جزییات بیشتر به عناصر مختلف وضعیت تیراندازی میپردازیم و اینکه تغییر هر یک چه نتیجهای در پی دارد. اما تا همین جا هم امیدواریم که این مطالب در آموزش اصول اولیه وضعیت تیراندازی و اینکه بر روی چه نکاتی نیاز به تمرین و کار بیشتر دارید مفید بوده باشد.
اشتراک گذاری