آموزش تیراندازی هانتر فیلدتارگت
آموزش تیراندازی هانتر فیلدتارگت

آموزش تیراندازی هانتر فیلدتارگت Hunter Field Target

آموزش تیراندازی هانتر فیلدتارگت

     Hunter Field Target (HFT) Tutorial

آموزش تیراندازی هانتر فیلدتارگت

آموزش تیراندازی هانتر فیلدتارگت (اصطلاحاً به آن Hunter Field Target  یا HFT می گویند: یک نوع بازی با هدف گزاری در فضای باز که هدف یک جسم از قبل مشخص شده می باشد).

      قبل هر چیزی اجازه دهید تا نویسنده ی مهمان خود را معرفی کنیم، دیو رَمشِد (Dave Ramshead). یک مشتری پایه ثابت و قدیمی در مغازه (جایی که تجهیزات مربوط به هانتر فیلدتارگت فروخته می شود)، یک شخصیت ماهر و محترم (شناخته شده) در کلوپ تاد ویل (Tawd Vale Club) و یک صاحب نظر و متخصص در زمینه های مربوطه مختلف از جمله اسلحه مخصوص فیلدتارگت (FT Rifle). دیو اخیراً موفق به کسب مقام چهارم در مسابقات جهانی HFT شده است. همچنین تجربه ی وی در زمینه تیر اندازی به هدف، خیلی زیاد تر از چیزی است که خودش اقرار می کند و در نهایت لطف و مهربانی، تصمیم گرفته است تا برخی از تجربه های خود را با ما به اشتراک بگذارد. اگر به فکر نام نویسی یا ثبت نام در مسابقه HFT کلوپ محلی نزدیک خودتان برای تابستان پیش رو دارید، یا اگر قبلاً در این زمینه تجربه تیر اندازی و تمرین داشته اید اما فکر می کنید که تکنیک هایتان هنوز جای پیشرفت دارند، این مقاله شامل مطالب مفیدی برای شما می باشد. مردم زیادی از دیو (Dave) تشکر کردند زیرا او اجازه تولید دوباره این مقاله را به ما داد.

تنظیم کردن اسلحه و دوربین برای HFT.

     بحث و جدل های باشگاهی مختلف در مورد آموزش و انتقال تکنیک های مربوطه به دیگر اشخاص یا تیر انداز های جدید به من این انگیزه را داده اند تا یک سری مفاهیم که هنگام تنظیم کردن اسلحه و سِت دوربین اسلحه (دوربین و تجهیزات مربوط به آن) انجام می دهم، را به صورت خلاصه جمع آوری کرده و به اشتراک بگذارم، اما به یاد داشته باشید که ممکن است روش من در انجام این کارها برای شما مناسب نبوده و این بدان معنا است که هرکس می تواند روش منحصر به فرد خود را داشته باشد! خوشبختانه آنها می توانند در حل برخی مسائل که زمانی برای خود من مطرح بودند، شما را کمک کنند. پس در صورت لزوم آز آنها استفاده کنید و اگر احساس می کنید که به کارتان نمی آیند، با خیال راحت از آنها بگذرید. من این مقاله کوچک را به چندین بخش تقسیم می کنم. بر اساس حدس خودم، شاید مجبور شوم که در مورد یک یا دو بحث جدید هم صحبت کنم.

انتخاب دوربین تفنگ

     اولین راه حل در انتخاب دوربین اسلحه برای HFT، این است که به راحتی توانایی دید زدن همه ی هدف ها را در فاصله 8 تا 45 یاردی (7 تا 42 متری) را داشته باشد. همچنین باید دارای نشانه گیری چند نقطه ای یا مقیاس میلدات( میلی رادیان بر نقطه: اشاره به دوربینی دارد که دونقطه مورد نظر بر روی دوربین به فاصله یک میل، دارای فاصله ی واقعی یک یارد یا 36 اینچ از همدیگر باشند) باشد – تا به وسیله ی آن مسیر منحنی یا انحنای حرکت نشان اسلحه مشخص باشد و یا قابلیت تنظیم تیر به روش خیز به خیز برای یافتن محدوده در اختیار ما قرار گیرد. مزیت این روش آن است که می توان هدف را به وضوح مشاهده کرد، در نتیجه اگر شما یک تیر خطا بزنید یا تیر شما به تابلوی سر (تابلویی که نباید به آن شلیک کرد) برخورد کند، می توان مسیر دقیق برخورد گلوله را یافت ( در صورتی که هدف تیراندازی  نشده باشد). همچنین می توان خطای اصطکاک مربوط به سرعت نسبی هوا و خطای ارتفاع یابی خود را تشخیص داد و شناسایی کرد.

     ضعف ها و اشکالات این متود شامل موارد زیر هستند: نگهدارنده ی دوربین اسلحه معمولاً در بیشترین حالت خود می تواند به 8 یا 9x (این علامت نشان بزرگ نمایی دوربین است که به صورت توانی از مقیاس تصویر واقعی بیان می شود) ارتقا یابد، که بنده حتی آنرا مناسب برای تیر اندازی بسیاری از تضعیف کننده های موجود در دوره های یادگیری قوانین HFT در انجمن HFT بریتانیا نمی بینم. به دلیل بزرگ نمایی پایین، تنظیم تیر به روش خیز به خیز خیلی دشوار می شود – من نمی توانم آن را انجام دهم و وقت و تلاش زیادی را روی انجام دادن آن صرف کرده ام، که نهایتاً شما را مجبور به استفاده از دید و تشخیص شخصی برای محدوده یابی می کند – بازهم می گویم که من به اندازه کافی خوب نیستم که بتوانم آنرا انجام دهم و نیاز دارم تا از طریق دوربین اسلحه فاصله ی هدف را تشخیص دهم. دیگر سلسله تفکراتی که به انتخاب کردن دوربین اسلحه حاکم هست (همچنین موردی است که خود از آن استفاده می کنم) این است که دوربینی داشته باشیم، که دارای محدوده هایی با مقادیر مشخص در فوکوس کردن دقیق باشد (این یعنی باید قابلیت فوکوس کردن دوربین دارای مقادیر خاص با فواصل مشخص و به صورت ناپیوسته باشد)، تا از طریق آن هدف هایی با وضوح و روشنایی پایین و دیگر هدف ها که خیلی تار و ناواضح هستند نهایتاً مورد هدف گیری قرار گیرند و شاهد برخورد ضربه های گلوله به تابلوهای نشانه باشیم، اما در هر صورت می تواند شما را در دیدن طعمه توانا سازد. برای شفاف سازی بیشتر از این نوع متود محدوده یابی، به یک مثال می پردازیم و بنده تلاش می کنم تصویر های دید زنی زیر را تشکیل دهم (اصطلاح تصویر دید زنی در اینجا به معنای چینش و قرارگیری محدوده دید زنی دوربین یک اسلحه به همراه هدف که همگی توسط تیرانداز قابل رؤیت می باشند، است):

     8 تا 10 یارد معادل یا مشابه تصویر دید زنی 45 یاردی است. 12 یارد مشابه تصویر دیدزنی 40 یاردی است. 14 یارد مشابه تصویر دیدزنی 35 یاردی است. 17 تا 30 یارد به صورت کاملاً واضح است. 35 یارد کمی تار و ناواضح است که می توان از آن برای تشخیص این که یک جسم در فاصله ی 35 یاردی قرار دارد یا نه استفاده کرد. تضعیف کننده در 40 یاردی، مقداری ناچیز تار اما هنوز می توان ضربه های گلوله را بر روی یک تابلوی هدف مشاهده کرد. 45 یارد، نمی توان ضربه های گلوله را به صورت مجزا و جدا از هم، بر روی یک تابلوی هدف مشاهده کرد، اما هنوز می توان به وضوح طعمه را نشانه گیری کرد. بسیاری از دوربین هایی که من استفاده کرده ام، این قابلیت را به صورت تقریباً مشابه و یکسانی انجام می دهند، و تفاوت در کیفیت یا قیمت می تواند مربوط به بزرگ نمایی مورد استفاده برای تشکیل تصویر های دید زنی باشد. برای مثال، برای تشکیل تصویر های بالا با استفاده از مدل هاوک پرو ستاک (Hawke Pro Stalk) (که خودم آنرا خیلی پیشنهاد می کنم)، توانستم از بزرگنمایی با نسبت 10x (یا ده برابر) استفاده کنم، که همین نسبت برای مدل هاوک اِس آر سیکس (Hawke SR6) برابر 12x بود. یک بزرگنمایی 2x شاید زیاد به نظر نرسد، اما در مقادیر واقعی یک طعمه 15 میلی متری %20 بزرگتر نمایش داده می شود.

ارتفاع دوربین (فاصله میان دوربین و لوله ی اسلحه)

     هنگامی که دوربینی پیدا کرده اید که با خواسته های شما تطابق دارد، یک سری انتخاب برای ارتفاع آن دوربین در اختیلر دارید. برای ساده کردن هرچه بیشتر این مسأله، هرچه دوربین را نزدیکتر به لوله ی اسلحه قرار دهید، تضعیف کننده های نزدیک در ورزش HFT بهتر قابل نشانه گیری هستند! بگذارید کمی بیشتر توضیح دهم – اگر یک فاصله ی بزرگ به اندازه ی 1.95 اینچ بین دو مرکز لوله اسلحه و دوربین اسلحه قرار دهیم، یک هدف در فاصله ی 8 یاردی احتیاج به یک فاصله ی بالا سری 23 میلی متر (فاصله ای که بالاتر از هدف قرار می دهیم زیرا گلوله در مسیر رفت به این اندازه افت خواهد کرد) برای یک محدوده 25 یاردی با تغییرات شیب صفر لازم خواهد بود. قوانین انجمن HFT بریتانیا اجازه ی هدف های 20 میلی متری در فاصله ی 8 یاردی را به ما می دهد، پس نقطه ی مرکزی صفحه ی دوربین را باید در بالای هدف قرار داد تا با هدف برخورد کند، درحالی که اگر فاصله ی ذکر شده به 1.45 اینچ کاهش یابد، بیشترین مقدار فاصله برای در نظر گرفتن افت مسیر رفت به 13 میلی متر برای یک هدف در فاصله ی 8 یاردی کاهش خواهد یافت – در این حالت هنوز قابلیت هدف گیری گوشه ی بالای طعمه نیز وجود دارد. کوچکترین هدف ها در قوانین انجمن HFT بریتانیا برابر 15 میلی متر بوده و امکان قرار گیری آنها در فواصل میان 13 تا 25 یارد نیز وجود دارد. استفاده از تنظیمات 1.45 اینچی، تا زمانی که توانایی تشخیص یک طعمه 15 میلی متری را دارید، شما می توانید مرکز قتل حتمی طعمه را نشانه گیری کنید و به هدف برخورد خواهد کرد، زیرا شما هدف خود را در فاصله ی 25 یاردی نشانه گیری و شناسایی کرده اید و نقطه برخورد گلوله در فاصله ی 13 یاردی 5 میلی متر زیر مقدار نشانه رفته می باشد – این مقدار هنوز در محدوده ی 15 میلی متر را رد نکرده است. نکته ی منفی استفاده از ارتفاع کم میان لوله ی اسلحه و دوربین این است که مقدار مسیر منحنی و انحنا و همچنین مقدار فاصله ی زیاد اختلاف بین هدف و نشانه گیری (مقداری که به دلیل افت ارتفاع تیر در طول مسیر در نظر گرفته می شود) برای مسافت های دورتر، بیشتر می باشد.هنگام استفاده از تنظیمات 1.45 اینچی با گلوله های اَیر آرمز (Air Arms) در سرعت 785 فریم بر ثانیه، اولین تراز واحد میل در زیر نقطه ی مرکزی صفحه ی دوربین تقریباً فاصله 41 یاردی را هدف گیری خواهد کرد، در حالی که تنظیمات 1.95 اینچی فاصله ی 45 یاردی را برای اولین تراز واحد میل در زیر نقطه ی مرکزی دوربین را نشانه گیری خواهد کرد. من ترجیح می دهم که از یک نقطه نشانه گیری معین و مشخص برای کوچکترین هدف ها استفاده شود، که استفاده از یک نشانه گیری برای تعیین محدوده ی هدف در فاصله ی 25 یاردی این امر را برای من میسر می کند. اگر از یک نشانه گیری سنتی تر برای تعیین محدوده استفاده می کردم، مثلاً فاصله ی 35 یاردی، نقطه نشانه گیری برای کوچکترین هدف ها تقریباً در نصف فاصله ی میانی بین نقطه ی مرکزی و اولین تراز واحد میل در بالای آن قرار می گرفت. به نظر من، مقادیر تقریبی به اندازه ی کافی خوب نیستند! اهداف کوچک به اندازه ای نزدیک هستند که یک قتل طعمه حتمی را تضمین کنند (اگر به اندازه ی کافی ثابت و استوار هستید!)، در حالی که هرکسی می تواند یک هدف دور را به دلیل نیروی وارده از طریق باد و هوا از دست بدهد – فراموش نکنید که هدف های دورتر از 35 یارد باید دارای بزرگی نشانه حداقل 35 میلی متر باشند تا جای بیشتری برای خطا یا حدث و گمان وجود داشته باشد، همچنین به یاد داشته باشید که یک صفحه ی تراز بندی استاندارد دوربین اسلحه توانایی تنظیم تیر به روش خیز به خیز در فاصله ی 45 یاردی برای یک طعمه ی 40 میلی متری را دارد، پس تیر انداز باید بداند که چقدر مارجین (فواصل گوشه تا خود هدف) برای احتمال خطا، با استفاده از حدس زدن محدوده یابی دارد.

انواع مختلف پایه دوربین تفنگ

     در بیشتر اوقات صرفاً به عنوان چیزی برای قراردادن دوربین بر روی اسلحه و تنظیم دید، به صورت زیاده از حد به آن بها داده شده است. نگه دارنده ها معمولاً خیلی مهم هستند و تأثیر عمده ای بر روی کارآیی و درست کارکردن عینک/لنز های دوربین دارند. در حالت ایده آل افت ارتفاع گلوله های مربوط به دوربین و چرخش و تغییر جهت های زیاد ناشی از ارتفاع گیری دوربین نسبت به لوله ی اسلحه به طور کلی از بین می روند زمانی که مقدار آنها به صورت دستی به صفر می رسد. من همیشه به عنوان اولین انتخاب از نگه دارنده های با کیفیت استاندارد استفاده می کنم، اما اگر بعد از نصب و پیاده سازی دوربین، لازم باشد که چرخانگر به اندازه ی یک نیمه دور دیگر از مرکز نوری به جلو برود تا نهایتاً یک صفر کردن (کالیبره کردن دوربین و صفر کردن آن با توجه به هدف) مناسب بدست آید، دیگر از نگه دارنده ی استاندارد استفاده نمی کنم و آنرا با نگه دارنده ی تنظیم پذیر یا تعدیل پذیر تعویض می کنم – که شاید لازم باشد کمی بیشتر در مورد آن صحبت کنم! برای این که یک دوربین بیشترین شانس را داشته باشد تا بهترین کارآیی خود را داشته باشد، همیشه ارزش این را داشته است که سیستم نگه دارنده ای انتخاب شود که قابلیتی به دوربین بدهد تا لنزهای آن دقیقاً در مرکز مکان تطبیق کار کنند. هرچه یک دوربین از مرکز نوری دورتر نصب شود، تصویر دیدزنی حاصل از آن دوربین کیفیت کمتری خواهد داشت. از یک دید تخصصی، استفاده از نگه دارنده های تنظیم شونده برای بالا بردن بازده اسلحه بهترین راه حل می باشد، نگه دارنده های تنظیم شونده بدون نقایص و مشکلات بعدی نیستند و مواردی همچون هزینه های اضافی و معمولاً یک ارتفاع قرار گیری بالا بین دوربین و لوله اسلحه شامل حال آنها می شود. یک متود عمومی تر برای برقراری تنظیم چرخنده ی دوربین، هموار کردن نگه دارنده ها می باشد، این فرآیند شامل قرار دادن مصالح پرکننده درون یا زیر نگه دارنده ی دوربین می باشد که باعث می شود دوربین اسلحه بلند تر نصب شود و نهایتاً به مسیر هدف گیری اسلحه دید پیدا کند. باید به این نکته اشاره کنم که این روند دقت و مواظبت بسیار بالایی می خواهد، از آنجا که دوربین به راحتی صدمه می بیند اگر که نگه دارنده ها بیشتر از حد معمول سفت شوند. حال وقت یک یک آزمایش رسیده است! بر روی میزهای خود به صورت دایره بنشینید و مستقیماً به روبروی خود نگاه کنید – حال سر خود را تکان ندهید! اگر چشم های خود را گوشه آخر سمت چپ/راست/بالا/پایین تکان دهید، این محدوده ی تنظیم و تعدیل چشم های شما است. هنگامی که به یک گوشه ی آخر (زاویه بسته و خیلی پرت) هر سمتی نگاه می کنید، تصویر به اندازه ی تصویر روبرویتان واضح نیست. لوله یا مجرای دوربین سر شما است، لنز ها چشمهای شما هستند و چرخنده ها حرکت آنهارا کنترل می کنند. زمانی که یک دوربین را روی یک اسلحه نصب می کنید و آنرا با استفاده از چرخنده ها به صفر می رسانید، دارید لنز ها را به طرفی هدایت می کنید که اسلحه به آن شلیک می کنند، پس اگر بدنه ی دوربین نسبت به لوله ی اسلحه موقعیت مناسب و همخوانی نداشته باشد، لنز ها مجبور می شوند تا سخت تر کار کنند (به طوری که به تنظیم کردن بیشتر احتیاج دارند) تا مسیر هدایت گلوله های اسلحه را تشخیص دهند. به صورت خلاصه، هنگامی که چرخنده ی یک دوربین را تکان می دهید، نقطه اثر برخورد گلوله را تکان نمی دهید، بلکه تلاش می کنید تا لنز ها محل رسیدن گلوله را دنباله روی کنند . حالا دست هایتان را بلند کنید، کدام یک از شما در حال اجرای حرکت چشم عقاب مرد عمل (Action Man) بودید!

وضعیت تیرانداز Position

     در اینجا چندین نکته برای مقاوم و راحت ایستادن در ورزش HFT هنگام قرارگیری در موقعیت های تیراندازی وجود دارد. اگر از اسلحه ی PCP استفاده می کنید، از پایه نگه دارنده به عنوان تکیه گاه برای دست جلویی استفاده کنید چراکه وزن اسلحه را تحمل می کند، نکته منفی این مسأله اینجاست که انتهای اسلحه که به شانه تکیه می زند می تواند روی بدن جا بیاندازد – مواظب باشید!!! هنگام تنظیم کردن صفر برای HFT، مطمئن باشید که آن را برای حالت درازکش موجود در مسابقات HFT صفر می کنید. من دریافتم که اگر اسلحه را در حالت نشسته مخصوص میدان هدف گیری صفر کنم، سپس به حالت خوابیده تیر اندازی کنم، گروه پوزیشن های خوابیده به طور تقریبی

 20 میلی متر خروج از مرکزیت به یک طرف از فاصله ی 55 یاردی را به همراه داشت. من این اختلاف را به ریتم نشستن متفاوت بدن و حالت هدف گیری متغیر، در مقایسه با نشستن تقویت شده ربط می دهم. همچنین جایگاه دوربین اسلحه در حالت خوابیده جلوتر از حالت نشسته می باشد. من در این حالت به طوز تقریبی یک اختلاف 20 تا 30 میلی متری پیدا کردم که همین مقدار می تواند برای جفت کردن تنظیمات و آپشن های اسلحه مشکل ساز شود مثلاً، مدت زمان شفاف سازی دوربین اسلحه برای بزرگ نمایی های متفاوت تغییر می کند، پس مطمئن شوید روی یک مقدار بزرگ نمایی دوربین را صفر می کنید که از همان برای مسابقه در حالت زانو زده استفاده می کنید، به طوری که پای جلویی خود را در طرف مقابل پایه نگه دارنده قرار دهید تا این که خود پایه را مستقیماً با استفاده از کاسه ی زانویتان لمس کنید. پایدار و مقاوم کردن کناره ی پایتان به طور قابل توجهی حرکت جانبی و حرکت به کناره ها را کاهش می دهد. یک موقعیت ایستادن قانونی ملزم به این است که دست جلویی از مچ دست به بعد به صورت پشتیبانی نشده قرار گرفته باشد – شما می تواند ساعد دست جلویی خود را روی ران پایتان قرار دهید البته تا زمانی که از مچ دست به بعد به صورت پشتیبانی نشده باقی بماند. ساعد بر روی ران خیلی از حالت آرنج بر روی زانو پایدار تر است! همچمین در صورت راحتی بیشتر می توانید اسلحه را بر روی  پایه آتشی (پایه ای که شلیک گلوله را کنترل می کند) قرار دهید. در صورت امکان، یک موقعیت ایستاده پشتیبانی شده (مثلاً تکیه زده شده به دیوار) می تواند خیلی بهتر و پایدارتر از پوزیشن سنتی ایستاده آزاد مخصوص هدف میدانی باشد، مخصوصاً اگر در اوج مسابقه غرق شده باشید. غذا، انتظار نداشته باشید که بعد خوردن اسنک/برگر/لیوان های متعدد قهوه در بهترین حالت خود تیر اندازی کنید. من سعی می کنم که حداقل یک ساعت میان خوردن و تیراندازی وقفه بیاندازم. هیچ جایگزینی برای تمرین سازنده وجود ندارد! کار با اسلحه و دوربین خود را یادبگیرید، آنها همگی واکنش متفاوتی را دارند حتی اگر از دو سری تنظیمات ظاهراً یکسان استفاده نمایید. در صورت وجود، اقدام به تیر اندازی یک هدف ساده بکنید. به طور مثال، اگر یک طعمه در حالت درازکشیده و خوابیده و بدون وجود پایه های نگه دارنده به صورت ناقص قابل رؤیت می باشد، از خود بپرسید که هدف گیری آن در حالت ایستاده یا زانو زده راحت تر است. حتی امکان دارد که به یک طرف پایه نگه دارنده بیشتر متمایل شوید و پایه را با استفاده از پا یا زانوی خود لمس کنید.

تجهیزات اسلحه

     یکی از مسائلی که اگر درست آن را پیاده کنید، باعث می شود که تیر اندازی با اسلحه مورد نیازتان که ساده و راحت هم به نظر می رسد،  بسیار لذت بخش و با دقت زیادی باشد، یا اگر آن را نادرست پیاده کنید باعث می شود که تیر اندازی با اسلحه مورد نظر سخت شود و در نتیجه دقت کافی برای تیر اندازی از بین می رود، تجهیزات و ساختار فیزیکی اسلحه و همخواتنی آن با حالت بدن انسان می باشد. شخصاً، می خواهم که تیر اندازی با اسلحه هایم راحت باشد، حتی اگر ظاهر این تجهیزات زیبا به نظر نرسد اما باعث راحتی کار شود، پس همان بهتر که این گونه باشد، من از نوع کاربر دوست و دارای تنظیم دقت راحت ترجیحاً استفاده می کنم. سازندگان تجهیزان اسلحه اقدام به تولید این تجهیزات در ابعادی می کنند که بیشترین مقدار درخواست در بازار برای آن وجود داشته باشد، برا مثال یک اسلحه برای تیر اندازان نوجوان و تازه کار دارای ابعاد کوچکتری نسبت به همان اسلحه برای تیراندازان جوان و نسبتاً حرفه ای می باشد، پس اگر قرار است که یک اسلحه با یک سری تجهیزات غیر قابل تنظیم و تطابق خریداری کنید، شما باید یک سری اطلاعات پایه و اولیه داشته باشید، در غیر این صورت اسلحه اشتباه را خریداری می کنید. با به خاطر داشتن قابلیت تطبیق یک اسلحه، ایمن ترین راه برای مطمئن شدن از اینکه اسلحه به استایل شما می آید این است که یک اسلحه با تجهیزات قابل تطبیق خریداری کنید – هرچند به عنوان یک خرید اولیه کمی گران تمام می شود، اما در طولانی مدت می تواند شما را از هزینه های بیشتری معاف کند، برای مثال چند تا اسلحه ی شکاری ستِیر (Steyr hunter) دیده اید که از چوب سفارشی و متنوع در آن استفاده شده باشد، در حالی که نوع ستِیر اِف تی (Steyr FT) دارای تنوع های بسیار زیاد بر اساس کارآیی و نوع خواسته از آن اسلحه می باشد. حال وقت این است تا چیزی را به شما بدهم و آن را اندازه گیری کنید! یکی از اندازه هایی که من می خواهم قبل از هرگونه تنظیمات دیگری موزد بررسی قرار گیرد فاصله ی فشاری می باشد (فاصله ی فشاری یا به اصطلاح انگلیسی LOP یا Length of Pull به فاصله ی وسط ماشه ی اسلحه تا طول انتهایی آن که به شانه تکیه می زند، می باشد). این فاصله از تیغه ی ماشه تا منحنی داخلی انتهای اسلحه می باشد. یک راه حل ساده برای هدایت شمه به طرف یک شروع خوب این است که دست خود را مانند حالتی که از گردن آویز استفاده می کنید، به صورت 90 درجه در آورید، سپس انگشت ماشه ی خود را (انگشتی که با آن ماشه اسلحه را می کشید) در حالتی آزاد نگه دارید، دقیقا! مانند حالتی که آماده فشار دادن آن هستید، (لطفاً انتهای کلاس پوزخند نزنید). فاصله ای که باید اندازه گیری شود از مفصل ابتدای بازو تا صفحه ی متقاطه با انگشت ماشه ی دستتان است.با توجه به این که این مقدار برای من از میانگین کمتر می باشد، برابر با 13.25 اینچ است، که خیلی از اندازه ی یک پک تجهیزات نوجوان و تازه کار بزرگتر نیست. بسیاری از تجهیزات در طول سالیان اخیر اندازه های رو به رشدی داشته اند و این مقدار امروزه نهایتاً به میانگین 14.5 اینچ ریده است، من هم می توانم با این سایز کار کنم اما مجبور هستم که دست ماشه ی خود را (دستی که با آن شلیک می کنم) تا دستگیره ی تچانچه (می تواند به دستگیره ی ماشه هم اشاره داشته باشد) کش بیاورم – کشش بیشتر برابر است با تلاش بیشتر، تلاش بیشتر شما را خیلی زود خسته می کند و گروه از اندازه ها رنج می برند. مورد بعدی تنظیم و تطبیق قسمت گونه (قسمتی که به گونه در هنگام شلیک می چسبد) می باشد، این مورد به انتخاب دوربین و پایه نگه دارنده ی آن بستگی دارد. در یک شرایط بسیار ایده آل گونه ی شما باید روی قسمت گونه ی اسلحه بنشیند و آن را به آرامی لمس کند. نباید آنقدر سفت آنرا به گونه چسپان که قسمت بالایی گونه مانند گوشت موش گربیل بیرون بزند و نه آنقدر دور که گونه در بالای قسمت مد نظر به صورت معلق آویزان شود. اگر شما خیلی خوش شانس باشید و یک قسمت گونه ی غیر قابل تنظیم و تطبیق داشته باشید، زاویه بین گونه و قسمت گونه ی اسلحه باید طوری تنظیم شود که سرتان در پوزیشن نشانه گیری کاملاً به صورت عمودی باشد. ارتفاع انتهای پایین لوله ی اسلحه (قسمتی که معمولاً از چوب ساخته می شود و در زیر لوله ی اسلحه قرار دارد و با اتصالات فلزی به بدنه ی اصلی متصل شده است تا هم جای دست خوبی را برای اسلحه فراهم کند و هم طول عمر آن را در طولانی مدت افزایش دهد)، برای مسابقات HFT در حال حاضر قانونی وجود دارد که اجازه استفاده از تجهیزات سفارشی و ارتفاع انتهای پایین اسلحه با مقادیر مختلف ، به شرطی که طول مورد نظر یا بهتر بگویم فاصله مرکز لوله تفنگ تا پایین ترین نقطه ی قسمت مورد نظر از 150 میلی متر بیشتر نباشد را، به تیر اندازان می دهد، همچنین انتهای پایین لوله ی اسلحه نباید از ماشه ی اسلحه پایین تر باشد. من احساس می کنم که مشتریان در این زمینه خیلی زیاده روی می کنند، ایده آل ترین ارتفاع پایین ترین نقطه لوله تفنگ از نظر من مقداری است که زمانی که در حالت دراز کشیده قرار گرفته ام، بتوانم دست خود را مشت کنم، سپس پایین اسلحه را روی مشت خود قرار داده و بتوانم آن را به موازات زمین تکان دهم. اگر اسلحه به طرف پایین میل کند، ارتفاع مورد نظر به اندازه ی مافی عمیق (زیاد) نیست. و برعکس، اگر اسلحه به طرف بالا میل کند، ارتفاع مورد نظر خیلی زیاد است. یک طول انتهای زیاد یا کم همچنین باعث می شود که کار تیرانداز های نشسته و زانو نشین هم به طرز قابل توجهی سخت شود، پس این موضوع ارزش آن را دارد تا روی آن زمان و هزینه صرف شود تا به خواسته ی مطلوب برسیم. برای تجهیزات مربوط به هدف گیری میدانی که نشستن پوزیشن عمده می باشد، این بخش خود به تنهایی یک قسمت را به خودش اختصاص می دهد که بعداً به طور مفصل به آن می پردازیم. ادامه موقعیت های قرارگیری برای تیراندازی ادامه دارد…(با مثال های موجود در عکس ها). پوزیشن درازکشیده یا خوابیده در HFT می تواند تنوع بسیلری داشته باشد تا پوزیشن های هدف گیری و پوزیشن های مقرر بر روی زمین متنوع میسر شود. هر زمان که احساس کنم امکان آن وجود دارد، پوزیشن خوابیده پایین را امتحان و بر روی بدن خودم اعمال می کنم چراکه این پوزیشن را به عنوان پایدارترین و مقاوم ترین پوزیشن ها می دانم. این پوزیشن دارای پایداری خیلی زیادی بوده حتی در روزهایی که بدنم در حالت کلی در پایدارترین حالت خود نباشد و لزومی ندارد که برای یک نتیجه ی نسبتاً مناسب بهترین عملکرد را از خودتان نشان دهید. اولین عکس نشان دهنده ی پوزیشن اساس و پایه در گرفتن اسلحه می باشد، طوری که انتهای تجهیزات به زمین رسیده است، قسمت جلویی اسلحه می تواند به وسیله ی یک دست گرد شده (حالتی از دست که برای نگه داشتن چیزی استفاده می شود)، یک مشت محکم بشته شده و یا حتی روی پایه های مخصوص نگه داشته شود. عکس زیر نشان دهنده ی پوزیشن توضیح داده شده در عمل می باشد. تنها اشکال غیر منتظره پوزیشن بالا این است که باید به هر مانعی که در سر راه گلوله قرار می گیرد تسلط و آگاهی داشته باشیم، حتی اگر عکس دوربین واضح باشد، مسیر حرکت گلوله می تواند توسط موانعی بلوکه شود. یک حالت معمولی تر از پوزیشن ایستاده، پوزیشن ایستاده بالا آمده می باشد، زمانی که مشخصات زمین اطراف اجازه ی پوزیشن خوابیده ی پایین را ندهد، از این مورد استفاده می شود. انتهای تجهیزات در این حالت از زمین فاصله گرفته و به قسمت میانی شانه و پشت می رسد در حالی که ابتدای اسلحه می تواند با یک مشت گرد شده به طرف مقابل راستای دید تیر انداز نگه داشته شود. من تلاش می کنم تا دست جلویی را به صورت محکم در راستای مخالف دید خودم مکم نگه دارم تا یک مثلث تشکیل دهم که منجر به یک پوزیشن خیلی پایدار می شود. نقص این پوزیشن در این است که به دلیل ریتم بدن و تپش قلب، تحرکات زیادی در دوربین اسلحه مشاهده می شود. زانو زدن نیز همچنین می تواند به حالت های مختلفی نیز صورت گیرد، عکس پایین نشان دهنده ی یک مدل زیاد استفاده شده از این پوزیشن می باشد که در آن دست جلویی توسط ران نگه داشته می شود و دستی که جلوی اسلحه را نگه می دارد در مقابل پایه های نگه دارنده اسلحه پایدار و مقاوم شده است. زمانی که یک پایه نگه دارنده کوتاه تر شود، من به طرف کناری پایه ها، با استفاده از گوشه ی پای خودم تکیه می دهم تا چیزی همانند پایداری را برای خودم به وجود بیاورم. اگر پوزیشن اجازه بدهد، یک پوزیشن زانوزنی مونوپاد گونه (حالتی که به صورت ایستاده و عمود در هوا قرار می گیرم) هم می تواند مورد استفاده واقع شود، به عکس زیر نگاه کنید. با این پوزیشن، وزن اسلحه توسط پایه نگه دارنده شلیکی (پایه ای که شلیک و مسیر آن را کنترل می کند) نگه داری می شود، و تحرکات طبیعی بدن با تکیه زدن پا یا بدن خود به پایه نگه دارنده از بین می رود. من جدیداً شروع به استفاده از یک طرز ایستادن غیر معمول کرده ام که در آن شرایط زمینی این اجازه را به من می دهد، و این پوزیشن برای من دارای پایداری بیشتری می باشد. عکس های زیر نشان دهنده ی آن می باشند. اساس این پوزیشن این است که بر روی زانوی اشتباه زانو می زنم! ابتدای اسلحه توسط پایه نگه دارنده شلیکی نگه داشته می شود، در حالی که عقب اسلحه دقیقاً بر روی ران شما، در عقب زانویتان قرار می گیرد. من این پوزیشن را خیلی پایدار می بینم زیرا شما بر روی پاشنه هایتان نشسته اید و اسلحه توسط دو نقطه گیردار عمودی نگه داشته می شود. شاید ایستادن یکی از مهارت آمیز ترین پوزیشن ها برای تسلط به آن می باشد، بسیاری از راند های شلیک با این نوع پوزیشن ممنوع شده اند، روند خاصی برای یادگیری در حالت ایستاده وجود ندارد، اما اگر یک حالت ایستاده بتواند مورد استفاده قرار گیرد، باید تحرکات بدن را کاهش دهد و شانس شما را برای …………..(متن در اینجا قطع شده است)………….. بیشتر کند.

بعد از اینکه سری مسابقات ملی در سال 2007 به اتمام رسید، همچنین با نگاهی به گذشته ی خودم و بررسی نشانه گیری هایی در حالت ایستاده، مشخص شد که تکنیک ایستاده ی من (مشخصاً دارای تکیه گاه) کمی کار لازم دارد. پس از آزمایش ها و تمرین های بسیار زیاد، دریافتم که پوزیشن های زیر برای من به خوبی کار می کنند. این پوزیشن زمانی مناسب به نظر می رسد که از پایه های درختی برای نگه داشتن اسلحه استفاده شود، اصولاً دستگیره ها یا تکیه گاه های جلویی موجود بر روی درخت و قسمت جلویی اسلحه بر روی کمر شما، تا قبل از انگشت شست پیاده می شود. تحرکات بدن با تکیه زدن وزن بدن بر کناره ی بدنه ی درخت از بین می رود. و از طرف دیگر………..

یک پوزیشن مخصوصاً پرکاربرد دیگر این است که آیا توانایی مقرر کردن چند نقطه تکیه گاهی را در حالت ایستاده دارم یا نه، به عکس زیر نگاه کنید. هنگامی که تکیه گاهی وجود ندارد، به حالت ایستاده ی آزاد اصطلاحاً از نوع 10 متری باز می گردم. به عکس زیر نگاه کنید. پوزیشن های بالا می توانند مناسب حالت بدنی شما باشند یا نه، نکته ی کلیدی در اینجا این است که چه وقت بایدتمرین کرد، چه زمانی باید بهبود بخشید و یا چیز دیگری را امتحان کرد.